قبل از شروع مقاله، نیاز کودکان به یادگیری مهارت زندگی یک تمرین ساده را در نظر بگیرید: وقتی به زندگی روزمرهی خود، زندگی در دنیای مدرن فکر میکنید، چه کلمه یا کلماتی به ذهنتان میرسد؟
آیا به چالشهای زندگی در جهانی پیچیده فکر کردید؟ آیا کلمهای که به ذهنتان رسید دنیایی پر از حواسپرتی را توصیف میکرد؟ شاید کلمهای که به ذهنتان رسید حس کمبود وقت، همیشه عجلهداشتن و هیچگاه کاری را به موقع به نتیجه نرساندن شرح میداد. و یا شاید بیشتر به ناپایداری روابط یا تغییرات ناگهانی در اقتصاد یا در کل نوعی احساس عدم قطعیت و عدم اطمینان فکر کردید؟ از طرف دیگر احتمالا خوشیهای زندگی نیز، خوشیهای کوچک یا بزرگ، گذرا یا پایدار، در گوشهای از ذهنتان چشمکی بازیگوشانه میزدند.
زندگی در دنیای امروز میتواند تمام این صفات باشد: پیچیده، پرسرعت، تنشزا، گیجکننده و منبعی ناتمام از حواسپرتی. زندگی همچنین پر از شادی و نشاط و امکانهای هیجانانگیز است. احتمالا همه میدانیم که اگر زندگی برای ما چنین است، برای کودکانمان با شدت و حدت بیشتری اینگونه خواهد بود. هر والدی بهترینها را برای فرزندش میخواهد، اما چطور باید کمکشان کنیم که نه تنها در چنین دنیایی دوام بیاورند بلکه رشد کنند و انسانهای موفقی شوند؟
از یک طرف کودکان باید اطلاعات مختلفی را از بر کنند و بیاموزند. اما فقط تمرکز بر اطلاعات و دانستهها ممکن است منجر به غفلت از مهارت شود. یادگیری مهارت زندگی برای کودکان لازم است.
اما منظور از مهارت چیست؟ توصیفاتمان از جهان امروز را به خاطر بیاورید. دنیایی پرسرعت، پیچیده، گویی که همواره کار بسیار برسرمان ریخته اما هیچگاه وقت کافی برای انجامشان نداریم. در چنین دنیایی کودکان نیاز به تمرکز دارند. باید بتوانند آنچه اهمیت بیشتری دارد را تعیین کنند و با اجتناب از حواسپرتی تمام تمرکز و توجه خود را به مسائل مهم اختصاص دهند. تمرکز از آن مهارتهای اساسی است که باید در فرزندمان پرورش دهیم.
در مورد مهارتهای زندگی باید به خاطر داشته باشیم که:
- مهارتهای زندگی فقط برای کودکان حائز اهمیت نیستند، بزرگسالان نیز به همان اندازه نیاز به تسلط در به کارگیری این مهارتها دارند. علاوه بر این والدین باید این مهارتها را در خود پرورش دهند تا بتوانند الگوهای مناسبی برای فرزندان خود باشند.
- برای یادگیری این مهارتها نیاز به شرکت در دورههای پر هزینه یا خرید وسایل مختلف نیست. فقط باید سعی کنیم در زندگی روزمره و از طریق فعالیتهای معمولی و حتی بازی کردن آنها را یاد بگیریم.
برای یادگیری این مهارتها هیچوقت دیر نیست. مهم نیست فرزندتان در کدام بازهی سنی قرار دارد.
بعد از این مقدمه به معرفی و یادگیری مهارت زندگی میپردازیم.
- مهارت اول: تمرکز و تسلط بر خود
امروزه در دنیایی هستیم که از هر طرف اطلاعات مختلف و بیشماری به سوی ما سرازیر میشوند. برنامهی کاری اکثر والدین جای خالی ندارد و به نظر میرسد زمان کافی برای انجام کارها در اختیار نداریم. برای کودکان نیز وضعیت همینطور است. حس عجلهداشتن و استرس برای انجام به موقع کارها از تجربههای معمول و روزمرهی کودکانی که به مدرسه میروند به شمار میآیند.
نتیجه این که اگر بخواهیم در چنین شرایطی به اهدافمان برسیم و برنامهی کاری ما را از پا نیندازد باید به تقویت تمرکز و تسلط بر خود اهتمام ورزیم.
وقتی در مورد تمرکز و تسلط بر خود حرف میزنیم، پروسهای را مدنظر داریم که بخشهای مختلفی از مغز را درگیر میکند. برای ساده کردن بحث نمودار زیر را در نظر بگیرید:
اتفاقی رخ میدهد ⇐ ما واکنش نشان میدهیم ⇐ سعی میکنیم واکنشمان را تحت کنترل خود آوریم
مسلما این توقع که کودکمان بتواند مهارت تمرکز و تسلط بر خود را از سنین پایین شروع کند، انتظاری واقع بینانه نیست. اما اگر این مهارتها را با راه رفتن و دویدن مقایسه کنیم، میبینیم که کودکی دو ساله اگرچه پاهای کمتوان و کوچکی دارد اما میتواند راه برود و حتی کمی بدود.
- مهارت دوم: تغییر زاویه دید
به یکی از خریدهایتان فکر کنید. وقتیکه چیزی را خریدید که تا قبل از دیدنش فکر نمیکردید به آن احتیاج دارید. کسی که آن محصول را طراحی کرده، نیازها و خواستهای مشتری را حدس زده و پیشبینی کرده است. بازاریاب نیز توانسته کالا را طوری ارائه دهد که در میان بیشمار کالای دیگر خودش را به مشتری نشان دهد. چنین تکنیکی نگاه از بیرون خواندهمیشود: این توانایی که مسائل را از نگاه مشتری ببینیم. این مهارت از اصول اساسی برای موفقیت کسب و کارهاست.
زاویه دید و توانایی نگاه کردن به مسائل از زوایای مختلف خارج از حوزهی کسب و کار نیز خودش را نشان میدهد. آخرین باری که با کسی جر و بحث داشتید را به یاد آورید. کلمات توهینآمیزی که رد و بدل شد. شاید تنها با فکر کردن به مسئله از نگاه طرف مقابل کار به ناسزا نمیکشید.
تلاش برای تغییر زاویه دید باعث میشود عجولانه و بیملاحظه رفتار نکنیم، برای لحظهای افکار و احساسات خودمان را کنار گذاشته و نگاه دیگران را در نظر بگیریم. با در نظر گرفتن دیگر نظرات و دیگر زوایا علاوه بر کاهش احتمال جر و بحث، قادر خواهیم بود که تصمیمات بهتری اتخاذ کنیم.
شاید زاویه دید در نگاه اول جزئی از مهارتهای اساسی برای آموزش به کودکان به نظر نرسد، اما تحقیقاتی هستند که نشان میدهند این مهارت، دنیای اجتماعی اطراف کودکان را برایشان سادهتر و پیشبینیپذیرتر میکند. علاوه بر این کودکانی که میتوانند از نقطهنظر دیگران به مسائل فکر کنند، در مهدکودک یا مدرسه نتایج بهتری نشان میدهند چرا که بهتر و راحتتر آنچه معلم میخواهد را درک کرده و ارائه میدهند.
- مهارت سوم: برقراری ارتباط و گفتگو
بیان کردن نظرات خود از مهمترین مهارتها در شکل گیری و رشد هر ارتباط اجتماعی میان انسانهاست. باید بتوانیم به هدف یا اهدافمان از گفتن این یا آن جمله آگاه باشیم و سعی کنیم منظورمان را شفاف و بیکنایه بگوییم. یکی از اصول گفتگو تلاش برای فهم دیگری است. حین بیان نظرات خود باید زاویه دید دیگران را نیز در نظر داشته باشیم و از تحمیل حرفهای خود به مخاطب بپرهریزیم.
برخی گمان میکنند که نوزاد فقط زمانی شروع به یادگیری زبان کردهاست که توانسته یکی دو کلمه را – هر چقدر هم نامفهوم – به زبان آورد. اما با رجوع به تجربهی هر والدی میبینیم که کودکان وقتی برای اولین بار از عبارتی، مثلا ممنونم یا متشکرم، استفاده می کنند، اغلب آن را به موقع و به جا به کار میبرند. این مشاهده به ما میأموزد که احتمالا کودک از پیش با این کلمه و نحوهی استفادهی صحیح از آن آشنا بودهاست.
پایههای یادگیری زبان و مهارت برقراری ارتباط و گفتگو، در مراوده و ارتباط والدین با فرزندشان قرار دارند. لحن حرف زدن والدین، حالت چهره و چشمهایشان، مسیر نگاه والدین و اشارات بدنشان همگی در شکلگیری و رشد مهارت استفاده از زبان در کودک بسیار موثرند.
چند پیشنهاد برای کمک به کودکان در روند زبان آموزی
- از لحظهی تولد با نوزادتان حرف بزنید. فکر کنید گزارشگر یک مسابقهی فوتبال هستید و دارید لحظه به لحظه اتفاقات درون زمین را توصیف میکنید. «نگاش کن، از خواب بیدار شده عزیزدلم. گرسنته؟»
- با لحنی بچگانه با کودکتان حرف بزنید. آهنگ صدا، زیر و بم بودن صدا، لحن حرف زدن، و تغییر دادن اینها حین صحبت، به نوزاد کمک میکند که کلمات معنی دار را در دریایی از صوت و آوای بیمعنی تشخیص دهد.
- با اشاره و نگاه حرف بزنید. اگر میخواهید توجه کودکتان را به چیزی جلب کنید، با اشارهی دست یا بدن و یا با استفاده از چشمها او را هدایت کنید.
- کلمات و جملات را تکرار کنید. بچهها معمولا کلماتی را که بیشتر و مکرر میشنوند، راحتتر به خاطر میسپارند.
- به کلمات و آواهای کودکتان جزئیات بیفزایید و آنها را گسترش دهید. چه صدای خرخر باشد، چه منمن کردن و چه یک کلمه، وقتی به کودکتان پاسخ میدهید از کلمات بیشتری استفاده کنید. «گفتی ماما. ماما کجاست؟ نگاه کن، اونجا نشسته. بیا بریم پیش ماما.»
جمعبندی یادگیری مهارت زندگی
در پایان باید گفت کودکان باید یادگیری مهارت زندگی را کسب کرده و به کمک والدین خود آن ها را پرورش دهند اما هیج دستور عمل قطعی و نهاییای برای آموزش این مهارتها وجود ندارد. در کنار این مسئله، به عنوان یک والد باید به خاطر داشته باشیم که قبل از آموزش برخی مهارتها به فرزندمان بهتر است تا حد امکان آن مهارت را در خودمان هم پرورش داده باشیم.