یکی از گلایههای متداول والدین این جملهست: بچهام به حرفم گوش نمیده ! در زبان فارسی اصطلاحی نسبتا پرکاربرد – و البته خوشبختانه تا حدی از مد افتاده – وجود دارد که قرار بوده از ویژگیهای اساسی یک فرزند خوب باشد: «بچهي حرف گوش کن».
اما وقتی میگوییم بچهام به حرفم گوش نمیده یا من بچهی حرف گوشکنی ندارم، واقعا درباره گوش کردن و شنیدن صحبت میکنیم؟ اینطور به نظر نمیرسد. یک دلیل اینکه هیچوقت پدر مادرها درباره حرفشنوی فرزندشان گلایه نمیکنند وقتی به او میگویند: «بستنی شکلاتی خریدم برات، گذاشتم روی میز.» در چنین مواقعی اتفاقا فرزندمان با دقت بالایی حرفهایمان را میشنود. شکوه از اینکه فرزندمان به حرفهای ما گوش نمیدهد معمولا اشاره دارد به «همکاری نکردن» و یا اگر از عبارتی که اغلب دربارهی افراد بزرگسال به کار میرود استفاده کنیم فرزندمان با ما راه نمیاد.
صمیمیت و نزدیکی
اگر از زاویه دید فردی بزرگسال به مسئله نگاه کنیم، خودمان چطور رفتار میکنیم وقتی کسی از ما میخواهد کاری برایش انجام دهیم؟ معمولا یکی از عوامل تعیین کننده در چنین موقعیتی احساس صمیمیت یا نزدیکی، در آن لحظه خاص، نسبت به فردی است که درخواستی از ما کرده است. وقتی همسرم از من میخواهد که بعد از کار در راه خانه بستهای را از یکی از دوستانش تحویل بگیرم، احتمالا به او نمیگویم به من ربطی ندارد اگر کم و بیش از رابطه و ازدواجم راضی باشم. اما اگر در چند ماه اخیر رابطهمان فقط جر و بحث و بگو مگو بوده، احتمالا به همسرم میگویم وقت ندارم که آن بسته را تحویل بگیرم و با غرولند تماس را قطع میکنم.
هر چه رابطه صمیمانهتر باشد، احتمال اینکه طرفین به حرفها و درخواستهای هم گوش کنند بیشتر است. گوش کردن و شنیدن مثل فشار سنجی عمل میکند که قدرت و صمیمیت هر رابطه را به ما نشان میدهد. اگر طرفین بیشتر با هم حرف میزنند و حرف یکدیگر را میشنوند، با رابطهی صمیمانه و پیوند محکمی مواجه هستیم. این را بگذارید در کنار این حقیقت که کودکان بسیار بیشتر از بزرگسالان به مهر و محبت و صمیمیت نیاز دارند.
وقتی بچهام به حرفم گوش نمیده و یا خواستههای ما را بیپاسخ میگذارد، بهتر است به جای آنکه فکر کنیم کودکمان مشکل دارد و باید او را حرف گوش کن بار آوریم، به این فکر کنیم که چطور رابطه پرمهر و صمیمیتی با فرزندمان بسازیم.
در ادامه به چند راهکار برای رسیدن به این مقصود میپردازیم و از مثالهای مختلفی برای روشن شدن بحث کمک میگیریم.
با دنیای کودکتان ارتباط بگیرید
مهمترین راهکار در مورد شنیدن و گوش کردن این است که به دنیای فرزندتان، به فعالیتی که مشغول انجامش است، اهمیت دهید و با آن ارتباط برقرار کنید پیش از آنکه از او بخواهید کاری را در دنیای شما انجام دهد. کودک نیاز به دیده شدن دارد. مخصوصا وقتی که از او خواسته میشود تا از کاری که انجام میدهد (مثلا در حال کشیدن نقاشی است، یا شاید با لگو دارد چیزی میسازد) دست بکشد و درخواستی که برای کسی دیگر اولویت دارد را انجام دهد (مثلا مرتب کردن کمد لباسها). احساس دیده شدن از قدرتمندترین ابزارها برای خلق و قوی نگه داشتن روابط و پیوندهاست.
دیده شدن همچنین باعث صمیمیت و نزدیکی بیشتر میشود که همانطور که در قسمت قبل اشاره شد، به شنیدن و گوش کردن کمک بسیاری میکند. وقتی با استفاده از کلمات فعالیتی که کودکمان مشغول انجامش هست را به زبان میآوریم، گویی به او این پیام را میدهیم که من متوجه اهمیت نقاشی کشیدن برای تو هستم. پیام ما نشانهای است از اینکه داریم به فرزندمان توجه میکنیم و، به بیان استعاری، داریم او را میشنویم که باعث میشود او نیز در جواب، حرف ما را بشنود و با درخواستمان کنار بیاید.
مثال:
- چه نقاشی قشنگی کشیدی عزیزم! میدونم شاید دوست نداشته باشی همین الان کارت رو قطع کنی و بری حمام. اما اگه الان سریع دوش بگیری، میتونی برگردی و اون درختها رو کامل کنی.
به فرزندتان حق انتخاب دهید
این راهکار وقتی بهترین نتیجهی خود را نشان میدهد که در کنار راهکار قبلی استفاده شود. اگر به کودکتان فرصت انتخاب دهید، احتمال اینکه با خواستهتان کنار بیاید و به آن عمل کند بالاتر است. هیچکس دوست ندارد احساس کند امر و نهی میشود. این مسئله به خصوص در مورد کودکان صادق است چرا که بیشتر اوقات این حس را دارند که کس دیگری زندگیشان را کنترل میکند.
چند انتخاب را پیش روی کودکتان بگذارید و این حس را به او منتقل کنید که به تصمیم نهایی او اعتماد دارید. انتخاب ها میتوانند نوعی بازی هم باشند. حتی برای کودکی دو ساله هم میتوانید از این راهکار استفاده کنید. مثلا اگر میخواهید کودکتان دندانهایش را مسواک بزند به او بگویید دلش میخواهد تا دستشویی مسابقه دهد و یا دلش میخواهد او را بغل کنید!
مثال:
- میتونی الان بشقابت رو بشوری یا میتونی بعد از تموم شدن این قسمت از سریال بیای و با هم بشقابت رو بشوریم.
- میتونیم الان از خونهی دوستت برگردیم یا اگه دوست داری یه دور دیگه بازی کن و بعدش برمیگردیم، تصمیم با خودت.
شوخی و بازی
وقتی از این روش استفاده میکنیم گویی وارد دنیای کودکان میشویم، دنیایی که دلشان میخواهد همیشه در آن باشند و احتمالا ما بزرگترها نیز گاهی اوقات برای چنین دنیایی دلتنگ میشویم. وقتی با شوخی و خنده درخواستهایمان را میگوییم و از کودکمان میخواهیم با ما همکاری کند و به حرفمان گوش دهد، اکثر اوقات نتیجهی خوبی حاصل میشود. اینکه پدر مادرها تظاهر میکنند قاشق غذا هواپیما و یا شاید قطار است، یکی از مثالهایی است که همهمان با آن آشنا هستیم.
مثال:
- ای وای نکنه گوشهات افتادن دیگه نمیتونی به هیچ حرفی گوش کنی؟! باید بگردیم گوشهات رو پیدا کنیم.
جمع بندی
جدای از لحظات به خصوصی که میخواهید فرزندتان به حرفهایتان گوش کند، کارهای بسیاری میتوانید انجام دهید تا در آینده احتمال اینکه آنها با درخواستهایتان کنار بیایند بیشتر شود. در کل این را در نظر داشته باشید که هر چه بیشتر به کودکمان حس دیده شدن، شنیده شدن، مستقل و مورد اعتماد بودن را منتقل کنیم احتمال اینکه به حرفهای ما گوش کند و با خواستههایمان کنار بیاید بیشتر است.
بهتر است همیشه به یاد داشته باشیم که ما معمولا از کودکمان میخواهیم کاری که دوست دارد انجام دهد را کنار بگذارد، کاری که حین انجامش حسابی خوش میگذراند، و بعد به خواستههای ما تن دهد. مسلما این لحظات از وضعیتهای دلخواه فرزندانمان نیستند، پس کمی با مهر بیشتر با آنها حرف بزنیم.